۱۳۸۷ آبان ۲۱, سه‌شنبه

چرا ما فقط سد ،جاده و پل می سازیم؟(2)

اما حقیقتاً آن چه احساس می کنم به عنوان گام اول نیاز است، درک فلسفی تحول و تفکر مدرن است. آن جایی که نقد، دریچه ورود است و برای این ورود، عقل انسان صاحب احترام است و او می تواند به جهان از طریق عقل شخصی بنگرد، تحلیل کند، تفسیر کند، تصرف کند،... .این فضا اولین الزامش شهامت نگاه مستقل است و شهامت زمانی شکل می گیرد که تفکر سریع قضاوت نشود و بتواند آرام آرام به نهایت خود سفر کند.در این سفر که شهامت آن از دستاورد آن بسیار با اهمیت تر است، بتواند خویشتن تازه ای را به ارمغان آورد، از این خویشتن تازه خود همسفری جدید برای نظاره دوباره جهان بیافریند و این رفت و برگشت ها آنقدر ادامه یابد که فرد در درون خود به بی نهایت خویشتن و نگاه دست یابد.شاید در این منظر است که اوج خلق مدام شکل خواهد گرفت. جایی که هیچ چیز از دید او مصون نخواهد بود و این انسان بی نهایت خواهد شد، مفهوم بی نهایت را به درک خود نزدیک تر خواهد کرد، پس دیگر محدودیتی را بر او متصور نخواهیم بود و شاید اینجا طعمی از جاودانگی را خواهیم چشید.پس انسان مدرن قصد عبور از مرزهایی را دارد که سالیان طولانی جاودانگی را محبوس در جامه تن کرده بودند و حیات دوباره را تنها احیاء تن نامیده بودند.پس از این نگاه آفرینش شکل می گیرد، انسان به تحول محیط خود می پردازد، جهان را فرض تقدیر نمی گیرد و خود را تقدیر جهانمی نامد. پس مجال انسانی کردن حیات را می یابد، پس سازه های مختلف را شناسایی کرده و به عنوان مهمترین ابزار عقل مدرن او اقدام به ساخت دستگاه های مختلف شناخت می زند، دانش های مدرن را به سرعت توسعه می دهد و آزمایشگاه های متعددی را خلقمی کند که ابتدا ساز و کار جهان را برای خود آشکار کند و سپس در آزمایشگاه خود در این ساز و کار ورود کند و آن را گاهی درمان و گاهی بیمار کند، اما مهم اینست که خودباوری او تقویت گشته، حجم تقدیر در زندگی او کاهش یافته و رشد تدبیر آغاز گشته است.حال او مدام به دنبال دستگاه های تازه شناختی است تا درک غنی تر و وسیع تری از جهان بیابد تا خود را مدام در جهان توسعه دهد و درک عمیق تری از خود و جهان بیابد.حال که کمی تقدیر را از باد و باران و زلزله به عقب رانده به دنبال آسایش، آرامش و اطمینان بیشتری می گردد و برای رسیدن به این سه مقصود، شکل زندگی انسانی خود را متحول می کند، ابزار زندگی می سازد، بدن را از فعالیت های سخت رها می کند، تضمین های محکم تری برای آینده می سازد، سایر اقداماتی که احتمالاً از زاویه سایر موجودات دیدنی تر و عجیب تر است را فراهم می کند و نام دستگاه شناختی جدید خود را دستگاه مدرن می گذارد.اولین محصول نرم افزاری خود را دانش می نامد و اولین محصول عمومی آن را صنعت می نامد.

هیچ نظری موجود نیست: