۱۳۸۸ خرداد ۳, یکشنبه

تغییر آدرس وبلاگ

از این پس برای دیدن وبلاگ سهیل رضایی به آدرس http://soheil-rezaee.persianblog.ir مراجعه کنید .
تغییر آدرس بدلیل دسته بندی و سرعت نظردهی در خصوص پستها صورت گرفته است . خوشحال خواهیم شد در صورتی که نظراتی برای بهتر شدن وبلاگ جدید دارید حتما با ما در میان بگذارید.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۰, چهارشنبه

فرآیند ساده لذت بردن از زندگی

رابرت جانسون از نظریه پردازان روانشناسی تحلیلی معتقد است کسانی که به دنبال احساس رضایت در زندگی می گردند هیچگاه به رضایت دسترسی پیدا نمی کنند .
زیرا هیچگاه دنیا نمی تواند منطبق با خواسته های ما تنظیم شود.بنابراین می بایست با پذیرش خود و اطرافیان از زندگی لذت ببریم .
مساله دوم هم فرآیند لذت بردن از زندگی است وقتی ما به دیدگاه فوق دست یافتیم متوجه می شویم بسیاری از فرآیندهای ساده زندگی می تواند بهانه خوبی برای لذت بردن از زندگی باشد
خانم شهلا واحد از دانشجویان مجموعه بنیاد فرهنگ و زندگی مطلبی ارسال نموده اند که می تواند توجه ما را به این نکته جلب نماید که فرآیند لذت بردن از زندگی آنقدرها هم سخت نیست.

اگه كمی و فقط كمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را كمی بهتر كنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یه روزی كه معلوم نیست كی باشد نباشیم...

در کوچکترین اتفاقات عظیم ترین تجارب بشر نهفته است . باور کنید ...

1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.

2 - سعی كنیم بیشتر بخندیم.

3- تلاش كنیم كمتر گله كنیم.

4 - با تلفن كردن به یك دوست قدیمی، او را غافلگیر كنیم.

5 - گاهی هدیه‌هایی كه گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا كنیم.

6 - بیشتردعا كنیم.

7 - در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت كنیم.

8- هر از گاهی نفس عمیق بكشیم.

9- لذت عطسه كردن را حس كنیم.

10- قدر این كه پایمان نشكسته است را بدانیم.

11- زیر دوش آواز بخوانیم.

12-سعی كنیم با حداقل یك ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .

13- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.

14- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.

15- برای انجام كارهایی كه ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه‌ریزی كنیم!

16- از تفكردرباره تناقضات لذت ببریم.

17- برای كارهایمان برنامه‌ریزی كنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته كار مشكلی است!

18- مجموعه‌ای از یك چیز (تمبر، برگ، سنگ، كتاب و... برای خودمان جمع‌آوری كنیم.

19- در یك روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.

20- گاهی در حوض یا استخر شنا كنیم، البته اگر كنار ماهی‌ها باشد چه بهتر.

21- گاهی از درخت بالا برویم.

22- احساس خود را درباره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.

23- گاهی كمی پابرهنه راه برویم!.

24- بدون آن كه مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی كنیم.

25- وقتی كارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یك بستنی بخریم و با لذت بخوریم

26- در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا كنیم.

27- سعی كنیم فقط نشنویم، بلكه به طور فعال گوش كنیم.

28- رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم .

29- وقتی از خواب بیدار می‌شویم، زنده بودن را حس كنیم.

30- زیر باران راه برویم.

31- كمتر حرف بزنیم و بیشترگوش كنیم ..

32- قبل از آن كه مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش كنیم و مراقب تغذیه خود باشیم

33- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم.

34- اگر توانستیم گاهی كنار رودخانه بنشینیم و در سكوت به صدای آب گوش كنیم.

35- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.

36- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نكنیم.

37- به دنیای شعر و ادبیات نزدیك تر شویم.

38- گاهی از دیدن یك فیلم در كنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.

39- تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه كنیم.

40- از هر آنچه كه داریم خود و دیگران استفاده كنیم ممكن است فردا دیر باشد.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

سایه ها و گاندی

مطلب ذیل آقای عیسی هاشمی برایم ارسال نموده در این مطلبراز زاویه دید گاندی به سایه های موضوعاتی پرداخته می شود که برای همه آدمها جذابند.
سایه ها بخشهای تاریک و نادیده وجود انسانها هستند بخشهایی که هیچ تمایلی نداریم آنها را ببینیم و وجود آنرا درون خود انکار میکنیم.
وقتی بتوانیم سایه های خود را بشناسیم می توانیم به شناخت خود نزدیکتری و گامهای رسیدن به رستگاری را سریعتر طی کنیم
.
کلمه اول در این عبارت اشاره به بخش روشن و بخش دوم آن اشاره به بخش تاریک درون دارد.

لذت، بدون وجدان

دانش، بدون شخصيت

تجارت، بدون اخلاق

علم، بدون انسانیت

عبادت،بدون ايثار

این موارد را گاندی تنها چند روز پیش از مرگش بر روی یک تکه کاغذ نوشت و به نوه اش داد.اعتقاد بر این است که وی این موارد را در جست و جوی خود برای یافتن ریشه های خشونت شناسایی کرد.در نظر گرفتن این موارد، بهترین راه جلوگیری از بروز خشونت در یک فرد و یا جامعه است.خشونتی که آن را "خشونت پنهان" می نامند




۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه

روزی نیم ساعت کار کنید


اگر با روزی نیم ساعت کار زندگی شما تامین بود و اجازه کارکردن بیشتر نداشتید زمان باقیمانده را چه می کردید . فراموش نکنید روزی نیم ساعت را باید سر کار می رفتید ، پس نمی توانید به سفرهای طولانی بروید و یا تمام نیم ساعتها را جمع کنید و یکروزه آنرا انجام دهید

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۲, شنبه

نابود کن

دوره بیداری قهرمان درون به بررسی 12 کهن الگوی روانشناختی که همه ما در ناخودآگاه خود داریم و از برخی از آنها بنحو احسن استفاده می کنیم و نسبت به برخی بی تفاوتیم صحبت می کند . این دوره تلاش میکند تا با شناخت این 12 انرژی وزیستن آگاهانه آن زندگی را به تعادل برسانیم .

مطلبی که از نظر شما می گذرد خانم کمانگر برای بنده ارسال نموده که در خصوص رشد کهن الگو نابودگر به عنوان یکی از کهن الگوهای مورد بررسی بیداری قهرمان درون می تواند به ما کمک کننده باشد

فکر کن ......

تا حالا عادت داشتید اشیاء بی مصرف رو انبار کنید؟ و فکر کنید یه روزی کی میدونه چه وقت شاید به دردتون بخوره؟

تا حالا شده که پول هاتون رو جمع کنین و به خاطر اینکه فکر می کنید در آینده شاید بهش محتاج بشین، خرجش نکنید؟

تا حالا شده که لباسهاتون، کفشهاتون، لوازم منزل و آشپزخونتون و چیزای دیگه رو که حتی یکبار هم از اونا استفاده نکردین، انبار کنید؟

درون خودت چی؟ تا حالا شده که خاطره ی سرزنش ها، خشم ها، ترس ها و چیزای دیگه رو به خاطر بسپاری؟

دیگه نکن! تو داری بر خلاف مسیر کامیابی خودت حرکت می کنی!

باید جا باز کنی ... ، یه فضای خالی تا اجازه بده چیزای تازه به زندگیت وارد بشه.

باید خودتو از شر چیزای بی مصرفی که در تو و زندگیت هستن خلاص کنی تا کامیابی به زندگیت وارد بشه.

قدرت این تهی بودن در اینه که هر چی که آرزوش رو داشتی ، جذب می کنه.

تا وقتی که در جسم و روح خودت احساسات بی فایده رو نگهداری، نمی تونی جای خالی برای موقعیت های تازه بوجود بیاری.

خوبیها باید در چرخش باشن ....

کشوها، قفسه ها، اتاق کار و گاراژ رو تمیز کن.

هر چیزی رو که دیگه لازم نداری بنداز دور ...

میل به نگهداشتن چیزای بی مصرف، زندگی رو پر پیچ و تاب می کنه.

این اشیاء نیستن که چرخ زندگی تو رو به حرکت در میارن ....

به جای نگهداشتن ...

وقتی انبار می کنیم، احتمال خواستن رو تصور می کنیم ، احتمال تنگدستی رو ....

فکر می کنیم که فردا شاید لازم بشن و نمی تونیم دوباره اونا رو فراهم کنی

۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه

روز آخر

مطلبی را یکی از دوستان دوره زندگی زست نشده ، آقای خسروی زاده برایم ارسال کرده اند که از نظرتان می گذرد

دیشب وقتی در خواب بودم یه صدایی منو بیدار کرد و بهم گفت: عزیزم دیگه وقت نداری پاشو با هم بریم .. قلبم خیلی تند میزد. معنی حرفش را نفهمیده بودم.

ازش پرسیدم : یعنی چی کجا بریم ؟ گفت اینجا خط پایانه تمام وجودم پر ترس شد چشمهام پر اشک بعد فرشته گفت فقط بهت 24 ساعت وقت میدم. دیدار بعدی آخرین دیدار من و تو ...

از خواب پریدم. خیس عرق شده بودم.

با خودم گفتم : نکنه فردا بمیرم ؟یعنی دیگه وقت ندارم. من که عمری نکردم. هنوز کلی آرزو دارم ...

ولی پیام خواب کاملاً واضح بود. مرگ با کسی شوخی نداره ..احساس خستگی کردم.

حسرت خوردم برای کارهایی که میتونستم بکنم و نکردم .

اگه میدونستم آخر همه چیز مرگ دیگه هیچ وقت نمیترسیدم ولی خوب دیگه، حسرت فایده نداره به یاد آنهایی افتادم که اذیتشون کردم.

میخواستم زنگ بزنم از همه بخوام منو ببخشن ولی در آخر تصمیم گرفتم یه روز متفاوت داشته باشم چون اخرین روز عمرم بود .

اگه هر روز فکر می کردیم که 24 ساعت زنده ایم و دیگه وقت نداریم شاید روزهای تکراری جایی تو زندگیمون نداشت و چه زیباست زندگی با خلاقیت، تنوع و پر از روزهایی متفاوت.

حالا تصور کنین که:

اگر شما 24 ساعت وقت داشتین، چه کارهایی می کردین و آخرین روز زندگی رو چطور می گذروندین؟

۱۳۸۸ فروردین ۳۱, دوشنبه

تعویض آدرس وبلاگ

بزودی آدرس وبلاگ تعویض خواهد شد. خوشحال خواهم شد نظراتتان را راجع به نواقص این وبلاگ و یا پیشنهاداتتان را برای بهبود وبلاگ ارسال کنید.