۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه

روزی نیم ساعت کار کنید


اگر با روزی نیم ساعت کار زندگی شما تامین بود و اجازه کارکردن بیشتر نداشتید زمان باقیمانده را چه می کردید . فراموش نکنید روزی نیم ساعت را باید سر کار می رفتید ، پس نمی توانید به سفرهای طولانی بروید و یا تمام نیم ساعتها را جمع کنید و یکروزه آنرا انجام دهید

۷ نظر:

ناشناس گفت...

1) هر روز چند ساعت ورزش می کردم
2) نقاشی می کشیدم
3) شاید فیلم کوتاه در باره برخی مسائل می ساختم
4)کتاب کودک می نوشتم
5)انواع لباسها را امتحان می کردم
6)به تحقیق و نوشتن کتاب می پرداختم
7)انواع غذاها را امتحان می کردم
الیته مهم است با آن نیم ساعت کار چقدر پول در می آوردم...

ناشناس گفت...

خوب تا مدتی ممکنه جذاب باشه ولی به اسارتش نمیارزد.

عالم گفت...

سلام سهیل
حالت خوبه عزیزم
می دونی دیروز داشتم مسائل سخت الکترومغناطیس کتاب ریتس رو بررسی می کردم که یهو یاد شما افتادم با بر نامه های جذابی که داشتین الانه کم می بینمتن هر چند خود منم زیاد تلویزیون نگاه نمی کنم . بگذریم اومدم اینترنت یه سرچی کنم ولی هر چی سرچ کردم یادم نیومد . خیلی فکر کردم فقط فامیلتون یادم اومد ولی جواب نداد توی شرچ . خلاصه الان شد که اسمتون یادم اومد و سرچ که کردم وبلاگتون رو پیدا کردم . ضمن اینکه سوال رو جواب می دم و یه خواهش دارم اینکه من چطوری می تونم سخنرانی های شما رو داشته باشم ممنون می شم کمکم کنید .
و اما جواب سوال من اگه نیم ساعت رو توی روز بخوام کار کنم و بقیشو فری باشم خوب اولین کاری که می کنم سعی می کنم زندگی که الان توش هستمو طبقه بندی می کنم بعدش حتما 3 ساعت رو به کتاب هایی اختصاص می دم که تا الان دوس داشتم بخونمشون . روزی 1 ساعت ورزش می کردم مخصوصا فوتبال بازی می کردم . 10 ساعت می خوابیدم . و بقیه روز رو به تحقیقاتی که تا الان فرصتشو نداشتم می گذروندم هر چند بازم فکر کنم این اخری امکان پذیر نباشه در مقطع کنونی .
موفق باشی دوست من

الهام گفت...

با افراد خونواده م خوش می گذروندم. یه باغچه برای خودم درست می کردم و توش چیز میز می کاشتم. نقاشی می کردم آواز می خوندم ورزش می کردم

گیلدا گفت...

سلام
راستش با تیترش هم من به وجد اومدم
آرزومه که وقت کارم کمتر شه اما اینقدر کم ??
اگه میشد من میرفتم پارک ورزش میکردم-استخر میرفتم-سفر چند ساعته میرفتم-کلاس بازیگری ثبت نام میکردم-
کلاس گرافیکم ادامه میدادم -بیشتر کتاب میخوندم-بعضی وقتها خرید میرفتم و....

و آخرسرهم ازاینهمه اوقات فراغت و کاری که مجبور بودم بخاطرش حداقل دو ساعت برای رفت و آمدش صرف کنم و نیمساعت اونجا بمونم افسردگی میگرفتم و دق میکردم!!

Unknown گفت...

8 ساعت که می خوابیدم می موند 15:30 ساعت که دستکم 5:30 ساعتشو تو خونه با همسرم می گذروندم از 10 ساعت باقی مونده 3-4 ساعت مطالعه 2 ساعت ساز زدن نیم ساعت ورزش 3 ساعتم گردش بیرون باقیمونده اش صرف خورد و خوراک و عبادت و اینا می شد آخ کاش که می شد

نسرین گفت...

منم اول نشستم مثل mry ساعاتم رو تفکیک کردم . اما به یه موضوعی برخوردم که اگه قرار باشه روی هر موضوعی نیم ساعت وقت گذاشت و بیشترین بازدهی رو داشت چرا اینقدر دست دست میکنیم؟ روی صحبتم خودمم که یه کوله بار کار انجام نشده و تلمبار شده دارم که فقط دنبال اینم که یه انگیزه ای باشه که بشه در عرض نیم ساعت جمع و جورش کرد..