۱۳۸۷ آذر ۳۰, شنبه

پلیس هم آموزش و پرورش مطلوب را طلب می کند

از آنجاییکه ساختارهای پرورش و آموزش کشور در تواناسازی نسل نوین ایران ناتوان شده است این نسل پس از خروج از سیستم به علت نداشتن نظام فکری کارامد و فقدان هر گونه تجربه اجتماعی و مدنی در فضای شهری عامل تولید ناهنجاریهای اجتماعی از قبیل مزاحمت برای نوامیس، بزهکاریهایی که ابتدا از سر هیجان و سپس بخاطر تأمین بخشی از هزینه های دوستی های جوانی، ساختن گنگ ها( Gang ) گروهای مسلح خودرو و خودسر برای رهایی از بی هویتی و بی اعتباری اجتماعی، ابتلاء به فشارهای روانی و روی آوری به اعتیاد و مشروبات الکلی و سایر تخدیرکننده ها، تشکیل دادن پارتی هایی که به علت فقدان هویت مناسب به سمت مسائل جنسی و سایر انحرافات پیش رفته و جانشین نشستهای دوستانه سالم جوانان می گردد. مارپیچ رانندگی کردن در معابر به جهت جلب افکار ، پوشیدن لباسهای بسیار متفاوت به سبب اعلام وجود و روی آوری به آنسوی مرزها برای اثبات نارضایتی از مدیریت اجتماعی این سوی مرز و صدها مسأله و معضل دیگر که همه شالوده فقدان برخورداری از یک کارآمدی برای اداره مناسب زندگی شخصی و شکل گیری یک بی هویتی بزرگ است که حس آن هر دردمندی را می تواند از مسیر صحت و سلامت خارج کرده و بی شک پلیس را به تمامیت وارد میدان این ماجرا نماید و حال پلیس نیز گهگاهی بدون آموزش قصد حل ضربتی موضوعاتی را دارد که بیش از 10 سال طول زمان شکل گیری کلاسیک آنها بوده است. پس طرحهای ضربتی شکل می دهد و با یک توان متمرکز به موضوع حمله کرده و در چند صباحی تر و خشک را بدون دستگاه مهندسی شناختی متأثر نموده و از این رهگذر برای خود بی اعتمادی فراوان به بار می آورد. در کشور هم که قطعاً ضرورتها به طور مدام رخ می دهد، بنابراین پلیس مجبور به شکستن تمرکز می گردد. واین شکستن، متخلفین را به این نتیجه می رساند که پلسی توان مهندسی مسائل را ندارد بنابراین فعالیتهای پنهانی اوج گرفته و سپس دوباره به میدان می آیند، از سوی دیگر نیروهای پلیس نیز که با این سیاستها و طرحهای ضربتی آشنا هستند و می دانند که متخلفین تا ریشه ردیابی نمی شوند، ناخودآگاه به این نتیجه خواهند رسید که بهتر است با متخلفین خیلی شدید برخورد نکرده ومنتظر آن نیز باشند که چنانچه پشتوانه به دلایلی خالی گشت به یک آن اسیر مجرمان نشده و حیات خود را از دست ندهند. بنابراین به سادگی با باندها به توافق می رسند و اطلاعات عملیاتهای بعدی را منتقل کرده و خود از این مسئولیت سلامت و امنیت آنها را به عهده خواهند گرفت. پس از این نقطه به بعد ساختار پیچیده شده و ما شاهد ایجاد تونل امنیتی برای گسترش عمل باندهای مختلف فساد و تبعیض و قاچاق فحشا در ساختار حفاظتی و پلیسی کشور خواهیم بود که علی رغم کشفهای مکرر همچنان حیات خود را حفظ می نماید. پس شایسته آن است که این رخداد را از منظر حل مسأله نگاه کنیم و به جای افزایش حفاظت درونی، نیروهای خودی را تقویت و سعی بلیغ در مهندسی مجدد فضای توانمندسازی و سلامت سازی فارغ التحصیلان مدارس داشته باشیم.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

مهاجرت کردن بیشتر مربوط حال روحی افراد تا چیزهای دیگه , کارهم مهم هست جوانها فکر می کنند حتما باید بروند در رشته هایی کار کنند که درس را خوانند و با حقوق بالا و واقع گرا نیستند جالب خیلی مهاجرانی که به اروپا می ایند درصد بالایی شون به کار در رستوران و فروشگاه و نگه داری از افراد مریز مشغول میشوند.

در ایران خانم هایی که دانشگاه می روند فقط برای مدرک رفتن و ازدواج کردن و اینکه اطلا کاری نیستند حالا در اینجا که من هستم بچه ها را از سن کم چه دختر و چه پسر را از طرف مدرسه بهشون می گویند بروند یکاری را برای یک روز تجربه کنند و یا مثلا برای هر 3شنبه در یک فروشگاه کار کنند بابتش پولی نمی گیرند ولی در عوض وقتی 15 ساله می شوند در تعتیلات تابستانی یک کار تابستانی با حقوغ می گرند و از ان پول چیزی را می خواهند می خرند. در مورد گنگ و پوشیدن لباسهای عجیب و غریب این چیزها توی اروپا عادی هست و مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی در همه جای دنیا هست و یکجور هست در اخر می خوام 7 توصیه بیلگیتس را که درست هست را بزارم

بیل گیتس، رئیس مایکروسافت، در یک سخنرانی در یکی از دبیرستان‌های آمریکا، خطاب به دانش‌آموزان گفت: در دبیرستان خیلی چیزها را به دانش‌آموزان نمی‌آموزند. او هفت اصل مهم را که دانش‌آموزان در دبیرستان فرا نمی‌گیرند، بیان كرد.
اصول بیل گیتس به این شرح است:
▪ اصل اول: در زندگی، همه چیز عادلانه نیست، بهتر است با این حقیقت کنار بیایید.
▪ اصل دوم: دنیا برای عزت نفس شما اهمیتی قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار می‌رود که قبل از آن‌که نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، کار مثبتی انجام دهید.
▪ اصل سوم: پس از فارغ‌التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام، کسی به شما رقم فوق‌العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد. به همین ترتیب قبل از آن‌که بتوانید به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام و مزایایش زحمت بکشید.
▪ اصل چهارم: اگر فکر می‌کنید، آموزگارتان سختگیر است، سخت در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سختگیرتر از آموزگارتان است، چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.
▪ اصل پنجم: آشپزی در رستوران‌ها با غرور و شأن شما تضاد ندارد. پدر بزرگ‌های ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند، از نظر آنها این کار ۱یک فرصت بود.
▪ اصل ششم: اگر در کارتان موفق نیستید، والدین خود را ملامت نکنید، از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.
▪ اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشوید، والدین شما هم جوانان پرشوری بودند و به قدری که اکنون به نظر شما می‌رسد، ملال‌آور نبودند.