۱۳۸۷ دی ۶, جمعه

اهدافی که باید نظام آموزش و پرورش آن را دنبال کند

الف: دوره ابتدایی
- آشنایی با اصول مدیریت شخصی، آشنایی با محیط اجتماعی از طریق رفت و آمد و فیلم، نه متن و تصویر
- آشنایی با مفاهیم شهری و خدمات شهری و شیوه بهره گیری از آنها
- آشنایی با مسئولیتهای خانگی و توانمندسازی در اعمال مربوط به خانه مانند طبخ غذا، دوخت و دوز، بهداشت فردی

ب: دوره راهنمایی
کشف استعداد و تواناییهای شخصی در حوزه های( هنر- صنعت- روابط و خدمات- فنون IT – تجارت)

انجام تست ها و مشاوره ها:
طراحی محیطهای کشف استعداد( انکوباتورها- باشگاههای فکری و مسابقه مهارتها و خلاقیتها)
طراحی شغل مدیر استعداد در مدارس به منظور ردیابی و معرفی استعدادها به مراکز پذیرش و همچنین هدایت مناسب آنها به نهادهای آموزش همراه آموزش و پرورش
ج: دوره متوسطه:
فراهم کردن فضا برای اتحادیه ها، اصناف و اقشار برای ایجاد مدارس غیر انتفاعی به جای اعطاء امتیاز به افراد، چرا که با این عمل، مدارس باعث تبلیغ این مراکز می گردند و از سوی دیگر خود نیز مصرف کننده محصول خواهند بود، قطعاً هزینه این مدارس شدیداً کاهش خواهد یافت.
کارآمدسازی برای اداره یک حرفه
راههای راه اندازی کسب و کار
روش کشف ایده شغلی
روش پذیرش در مصاحبه استخدامی
ساخت سریال برای باورکار بدون محیط کار
بهره گیری از زمانهای بیکار کارخانجات برای آموزش حرفه
گسترش کارهای خدماتی
تسهیل در اعطاء جواز و اعتبارات آشنایی با بازارهای خارجی و اصول ورود ماندگاری در آن
توسعه رشته های متوسطه به بیش از 100 نوع فعالیت که توانایی جذب در بازار و اجتماعات و سایر ارکان جامعه را در پی داشته باشد.( توسعه فعلیتهای علمی- کاربردی)

۱ نظر:

ناشناس گفت...

البته کاملا با نظر شما موافقم که آموزش ما نیازمند تحول راهبردی است نه تحول اداری، آموزشی و یا تغییر مذیریت ویا تغییر چند کتاب و.....و همچنین به خاطر نداشتن این تحولات در نظام آموزشی آسیب های جبران ناپذیری بر بدنه نظام و اجتماع ما پدید آمده که شما بسیار زیبا این آسیبهارا مطرح نمودید که شاید خودمان هم از آن آسیب ها مستثنی نباشیم، اما ایجاد چنین تحولاتی هر چند به صورت پیوند اعضاء مستلزم آموزش نیروی کارآمد در سیستم آموزشی برای تغییر نقش معلمان از آموزش دهنده به تسهیل کننده های یادگیری نمی باشد ؟ ودر صورتی که باید بتوان در چنین نظامی که دارای بزرگترین منابع انسانی در مقایسه با وزارتخانه های دیگر ماست از همان منابع استفاده کرد،آیا آموزش این نیروها جزو واجبات نیست؟ هر چند که در بهره گیری از سیستم چند رسانه ای( مولتی مدیا) که معتقدم درآینده ای نه چندان دور ناگزیر به استفاده از آن در سیستم آموزشیمان خواهیم شد باز هم نیاز به آموزش ویا تحولات فکری در معلمان و مدیران ما وجود دارد، وقتی محور طرح سیستم نوین ما روی موضوعاتی مثل پرورش و خلاقیت می خواهد بنا شودولی وقتی حرف از پرورش به میان می آید نه معلم نه مدیر ونه کارشناس در این نظام آموزشی تعریف درستی از آن ندارند چگونه می توان به این هدف در این نظام آموزشی دست یافت؟ وآن را به دانش آموزانمان در مدارس منتقل کرد؟؟ فکر می کنم در کنار این تحولات راهبردی تحولات اساسی در آموزش و نگرش معلمانمان را نیز باید در نظرگرفت. وقتی سخن از پژوهش و خلاقیت به میان می آید ذهن همگان معطوف کشف ویا ساختن چیز خارق العاده ای می شود در نتیجه آن را محول می کنیم به مدارس خاص با دانش آموزان خاص و با بودجه های خاص در حالیکه می توان پژوهش را در ساده ترین موضوعات و در عین حال کاربردی ترین موضوعات به صورتی بسیار کم هزینه و در خیلی موارد بی هزینه در پایه آموزشها قرارداد کما اینکه امروزه آزمایشگاههای ما در مدارس در حال خاک خوردن هستند دروسی همچون فیزیک و شیمی بدون مراجعه به آزمایشگاه تدریس می شوند!!!!! زیرا بسیاری از معلمان ما طرز استفاده و بکارگیری این محیط ها را در بالا بردن خلاقیت و پژوهش دانش آموزان نمی دانند زیرا آنها هم به همین گونه آموزش دیده اند!