۱۳۸۷ تیر ۱۹, چهارشنبه

چگونه روح ما زخمی می شود؟

اتفاق جالبی با خواندن ونیچه گریه کرد تجربه کردم ، به نظرم آنچه ما در کودکی آدمها دنبالش می گردیم ، که ببینیم چه زخمی خورده اند ، روش مناسبی برای پیدا کردن تاریخ مبدا زخمها و آسیبها نمی باشد و شاید این روش یک رویت سوزناک ، غمناک ، مظلومیت و گاهی تنفر را نیز همراه داشته باشد ، در صورتیکه فکر می کنم بخش اساسی زخم به نوع بستر روحی اشخاص بستگی دارد و اولین کاشفان جنس روحی ما هستند که به ما یاد می دهند روح ما اینگونه زخمی می شود.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام و احترام
جناب رضایی با شما هم عقیده ام.شناخت بستر روحی یه انسان حیطه ی زخمها و آسیب های اون رو به ما نشون میده، اما ممکنه زمان وقوع اون رو معلوم نکنه.
این هم مهمه که فرد در بستر چه خانواده ومحیطی بارور میشه.
گاهی ما در اثر زخمهایی که خوردیم، تبدیل به زخم زننده های عمیق میشیم.پس مهمه که تامل کنیم و نگاهی بندازیم به گذشته های نزدیک و دورمون، هر چند که غمناکه، اما زخمهامون رو ببینیم و باهاش همدردی کنیم.موفق باشید.

ناشناس گفت...

پس از دیدن فیلم THE CELL ، عقده مادر در ذهنم پر رنگ شد. به این فکر کردم که تک تک افراد کره زمین دچار mother complex هستند و باید درب زندانها را بست و جایش تیمارستان باز کرد اما این ذهنیت به نظرم غیر منطقی و حتی مسخره آمد.این بلاگ را که خواندم متوجه شدم که بستر روحی انسان نقش مهمی در انتخابها و تعیین مسیر زندگی او دارد ....
کل یعمل علی شاکله یعنی هر کسی بر اساس اون چیزی که شکل گرفته عمل میکند.
بستر روحی آدمها مثل اثر انگشتشون منحصر به فرد است چون ترکیبی از انرژی های مختلف میباشد با این حال از تولد تحت تاثیر خانواده و محیط شکل میگیره.آیا بستر روحی ما همینه که الان هست یعنی شکل کنونی یا اون شکلی که باهاش متولد شدیم؟

lashgari گفت...

با سلام. به نظرم نوع زخم وارد شده بسیار مهم است. بزرگترین زخمی که من در زندگی خورده ام فوت مادرم در 5 سال قبل بوده که هنوز هم برای من قابل هضم نمی باشد. اما این زخم عمیق از بابت بستر روحی ام نبوده است.